شعر معروف ابن مفرغ حمیری انگاه که کودکان بصره میگغتند چیست این چیست این گفت او در سیستان پارسی اموخت و در نکوهش پسران زیاد شعر گغت اورا گرفتند و مسهلی دادند و مست بر خری نشاندنش گویند که کودکان بصره دوان از پیش میگففتند چیست این چیست این و او به خسروانی سرود
آب است و نبيذ است # عصارات زبيب است
سميّه روسبيذ است
و قال أسود بن أبي كريمة:
فتمايلت عليهم # ميل زنكي بمستي
قد حسا الداذي صرفا # أو عقارا بايخست
ثم گفتم دور باد # ويحكم آن خر كفت
إن جلدي دبغته # أهل صنعاء بجفت
و أبو عمرة عندي # آن كور بد نمست
جالس!ندر مكناد # أيا عمد ببهشت
در او اویختم چوون میل زنگی به مستی
بایخست می بامدادی
جفت پوست انار ساییده را بفارسی جفت گویند که برای دباغی و چیزی دیگر بکار برند - کور بود و نه مست
جایگاهش در بهشت مکناد -
و از شعر عمانی که برای رشید خواند
من يلقه من بطل مسرند
في زغفة محكمة بالسرد
تجول بين رأسه و الگرد
لما هوى بين غياض الأسد
و صار في كفّ الهزبر الورد
آلى يذوق الدهر آب سرد
شعر خسروانی شعر سه بندی بود
.گرد = گردن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر