۱۳۹۹ آبان ۱۲, دوشنبه

پارسی خراسان و سیستان در شعر عربی

شعر معروف ابن مفرغ حمیری انگاه که کودکان بصره میگغتند چیست این چیست این گفت او در سیستان پارسی اموخت و در نکوهش پسران زیاد شعر گغت اورا گرفتند و مسهلی دادند و مست بر خری نشاندنش گویند که کودکان بصره دوان از پیش میگففتند چیست این چیست این و او به خسروانی سرود 
آب است و نبيذ است # عصارات زبيب است
سميّه روسبيذ است
و قال أسود بن أبي كريمة:
فتمايلت عليهم # ميل زنكي بمستي‌
قد حسا الداذي صرفا # أو عقارا بايخست‌
ثم گفتم دور باد # ويحكم آن خر كفت‌
إن جلدي دبغته # أهل صنعاء بجفت‌ 
و أبو عمرة عندي # آن كور بد نمست‌ 
جالس!ندر مكناد # أيا عمد ببهشت‌
در او اویختم چوون میل زنگی به مستی 
بایخست می بامدادی 
جفت پوست انار ساییده را بفارسی جفت گویند که برای دباغی و چیزی دیگر بکار برند - کور بود و نه مست 
جایگاهش در بهشت مکناد - 
و از شعر عمانی که برای رشید خواند 
من يلقه من بطل مسرند 
في زغفة محكمة بالسرد
تجول بين رأسه و الگرد
لما هوى بين غياض الأسد 
و صار في كفّ الهزبر الورد
آلى يذوق الدهر آب سرد 
شعر خسروانی شعر سه بندی بود 

.گرد = گردن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آریان پارسی

شتر نزد پارسیان

  شتری که اسفندیار را برای گرفتن رستم به زاولستان میبرد  بر سر راه زابلستان   خوابید و بر نخاست  و اسفندیار سرش برید به شبگیر هنگام بانگ خرو...