۱۳۹۹ بهمن ۱۵, چهارشنبه

رودشان میرد که رود مردمان را می کشند

شیخ و ملا کار و بار خویش آسان کرده اند
اهرمن زادند و نام خود مسلمان کرده اند
روسپی زادان سیه کاری فراوان کرده اند
کفر خود را زیر ریش و جامه پنهان کرده اند
عورت اهریمنان مانند و پیدا گشته اند
گرچه کفر خویش پنهان زیر دامان کرده اند 
همچو موش و پشه خونخوارند و دزدند و پلشت
هر پلیدی در جهان بینی هم ایشان کرده اند
بسکه در انبان گشادند و دریده مردمند
هرچه باشد در جهان اینان به انبان کرده اند
بس تبه کار و سیه کارند و لاف دین زنند
مردم دیندار را از دین پشیمان کرده اند
راه دوزخ رفتن وافسون و ترفند و فریب
کار شیطان بود و اینک کار شیخان کرده اند
شیخ بی افسار میتازد به خون مردمان
گویی از ابریشمش افسار و پالان کرده اند
از حرامی هر چه ادینه بدست آورده اند
خرج ریش پشمکی گرد زنخدان کرده اند
راست گفتند انکه دنیا جیفه و طالب سگ است
در پی جیفه سگان خود را نمایان کرده اند
در تبهکاری نمایانند چون دندان سگ
خنده دندان نما از بیخ دندان کرده اند
رودشان میرد که رود مردمان را می کشند
مرگشان بادا که مرگ مردم ارزان کرده اند
کودکان پا برهنه نان ندیده چند روز 
بیوگان داغدیده  زار و نالان  کرده اند 
شادمانی برده از دلهای مردم سالهاست
خون همی ریزند و ما را اشک ریزان کرده اند
همچو محرابند و اری از خدا بر گشته اند 
پشت خود دولا ز بهر مال سلطان کرده اند 
در فریب و خود پرستی دین نو آورده اند 
کشور آزادگان را کافرستان کرده اند 
سرزمینی  را که دیدی چون گلستان مینمود  
این زمانش ناکسان همچون بیابان کرده اند
 بوم و مرز پارسی  آزادگان   رشک بهشت 
آین سرش هندست  و ان سر شام و لبنان کرده اند 
مشت خاک بلخ بامی برده افشان کرده اند 
آسمان را در شب تیره درخشان کرده اند 
بلخ بامی زیور خاک خراسان کرده اند
این جهان  روشن از ان  خورشید رخشان کرده اند 
سنگی از خاک بدخشان را به گردون برده اند
 پاره ای  را مهر و دیگر   ماه تابان  کرده اند
مشتی از خاک بدخشان برده افشان کرده اند
این جهان را روشن از  خاک بدخشان  کرده اند
بلخ بامی زیور خاک خراسان  کرده اند-
روشنای گیتی از ان خاک رخشان کرده اند 
خه خها  بلخ و هرات و بادغیس و قندهار 
بامیان و کابلش رشک سپاهان کرده اند 
تاج بخشی شاه ایران را به زابل داده اند  
رخش مرد کابلی همسنگ ایران کرده اند
گفت پیغمبر که سلمان است از ما اهل بیت 
  بهر دانش  پهله مردان رو به کیوان  کرده اند 
خاک زرتشت پیمبر بلخ بامی ساختند
هم ز کابل دوده مکحول و نعمان کرده اند 
بود ارگ سیستان ارگ جوانمردان راد 
ارگ کابل را کنون دربار دزدان کرده اند
بس گرامی مردمان را  آبرو برده بشهر 
بس یتیمان را ز جور خویش گریان کرده اند 
نیست از دین اینکه میبینی بسر دستارشان 
از تهی مغزی کلم واریست پیچان کرده اند 
تخمه اهریمنند و شیر شیطان خورده اند 
خویشتن را خود گواه تخم شیطان کرده اند 
هم خر اهریمنند و هم سواری داده اند
هم نشسته بر خر شیطان و جولان کرده اند
از سیاهی هر چه پنهان است ایشان میکنند 
از تباهی هر چه پیدا نیست اینان کرده اند 
نی گجستک کرد و نی چنگیز و نی سلجوق غز
آنچه این نامردمان با شهر ایران کرده اند 
به که تیغی بر کشیم و گردن ملا زنیم 
این گرازان باغ دین را پاک ویران کرده اند






--

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آریان پارسی

چندین مخور اندوه دل چاک خراسان

ایران به جهان گر چه دل زنده دلانست از خاک خراسان به تنش جان و روان است - چندین مخور اندوه دل چاک خراسان آیاد شود بار دگر خاک خراسان پروین که...