۱۳۹۹ بهمن ۳۰, پنجشنبه

ساختمانها و سازه های این دویست سال کجاست ؟







امروز خواندم که به تازگی امریکاییان با ماهواره دانسته اند که شمار سازه های باستانی خراسان به چندین هزار می رسد و زیباترین چیز که دیده اند اینست که میان قندهار تا نیمروز ۱۱۹ کاروانسرای بزرگ و زیبا با دیوارهای بلند و برج و بارو و خندق در هر ۲۰ کیلومتر یکی ساخته شده بوده که در هر کاروانسرا صدها شتر و صدها اسب و ده ها خوابگاه وانبار و برکه اب بوده . نکته ای که بسیار مرا در جای خوب میخکوب کرد این بود که این سری ۱۱۹ تایی همگی میان قندهار و نیمروز دی یک رشته و در
سده ۱۶ و ۱۷ رونق داشته یعنی همان زمان صفویه که همه انرا بد میگوید البته وقتی به اثار هنری و تجارت و ابادانی راه ها نگاه کنیم پس از زمان سامانی و غزنوی زمان صفویه تنها زمانی است که این ملک روی ارامش دید با اینکه همه ساله از سوی عثمانی و گاهی روسیه و خانهای خیوه تاخت و تاز میشد
خراسان کهن میهن است وآثارش هیچ کم از کشورهای همسایه نبود اگرچه غزان سلجوقی و مغولان بارها شهرهای خراسان را ویران کردند بویژه غزان سلجوقی که بیش از هفتاد سال در دو برهه یکی نخستین دهه سده پنجم و یکی در سده ششم همه شهرهای خراسان را ویران کردند
حکومت عثمانی در سه قاره بر مهمترین راه ها و بهترین زمینها دست داشت گورکانیان هند نیز انچنان دارای جهان و زر و اندوخته بودند که در شمار نمی اید انگاه می ماند کشور ما میان ان دو که هیچ نداشت مگر انکه به صنعت بپردازند به بافندگی و کار هنری -
میدانیم که پرتقالیها پیش از صفوی امده بودند و در جنوب هند و عمان و مکران و هرمز زنگبار دریا را در دست گرفته بودند و راه بازرگانی را برای مردم ما خشکانده بودند تا انکه صفویه انا را برداشتند
اگر از هر کسی بپرسیم بزرگترین دو هنرمند نگارگر این میهن کیست بی گمان نخست مانی ارژنگ و دیگر بهزاد زرینکلک هراتی را می گوید
از زمان شاهرخ سبک هراتی یک سبک بسیار مشهور هنری در خط و نگارگری بوده میدانیم که بجز خط و نگارگری بافندگی و سازندگی تنخواه خوشپوش از جامه و شال و کفش و موزه وآبگینه و آوند زرین و سیمین و دگر چیزها به فراوانی در روزگار صفویان به اروپا می رفته و هیچ شهر و روستا و خانه کوچی نبوده که یگان هنری از دستش نمی امده
از شال و کلاه و جامهای گران و بلند ارزش براستی از کی و بهر چه آن همه هنر نابود شده -
اگر به بخارا و سمرقند و یا پاکستان و یا ایران و عمان رفته باشید از ساختمانهای زیبایی که در این دویست سیصد سال ساخته شده هوش از سرت می رود راستی در میهن ما شاهان ابدالی ودیگران چند ساختمان زیبا به یادگار گذاشتند که با سازه های همسایه ها برابری کند
چگونه است که پیشتر سبک هراتی در هند و عثمانی رواج داشت و هر صفحه نقاشی بهزاد و خط میر علی هروی را به چند ملیون دولار می خرند اما پستر دگر چنین هنری نداریم
تنها همین ساختمان است ؟ نی آیا نگارگرانی چون نگارگران ارمنستان و گرجستان و کمال الملک داریم ؟
ما هنرمندان خوبی داریم اما با خود رو راست باشیم امروز خنیاگری ( موسیقی ) مقامی خراسان چه شده ؟ گفته اند که باربد خراسانی بود کسی که دستگاه های خنیاگری را نوشته و ساز بربط را ساخته است ابن سینا بلخی و حنظله بادغیسی و ابوشکور بلخی که خدایان خنیا گری بودند و امروزه موسیقی شرقی از عرب و ترک همه ریزه خور خوان موسیقی این کهن دیارند چه بر سرش امد؟
در تهران با ان روزگار پریشان نه تنها هنر پیشینیان را نگاه داشتند حتی یک سبک نو هم به نام موسیقی اصیل پدید اوردند
چرا ازبکستان و اذربایجان خوانندگان سنتی خوانی دارند که در جهان نام اورند و در هر دانشگاه اروپایی بروند و هر نشستی بگذارند ده ها هزار کس برای شنیدن آوازشان می اید
نامهایی مانند یولدوزتوردیوا و قاسم علیوف را بنگرید که هستند و چه میکنند چرا بیرون از خراسان موسیقی مقامی مانند و ما نتوانستیم انرا نگه داریم -
خوانندگی و موسیقی مقامی در همه کشورهای عربی بویژه عراق و عربستان و سوریه و مصر و یمن وکشورهای ترکیه و اذربایجان و ترکمنستان وازبکستان و تاجیکستان و ایران رواج داشته و سالهای اخیر مسابقه های بزرگی برای ان گذاشته میشود چرا از همه کشورهای اسلامی تنها افغانستان است که هنر و فرهنگش نابود شده با اینکه گهواره این هنر در بلخ و یادغیس و هرات بوده
موسیقی مقامی در دانشگاه های معتبر دنیا درس داده می شود
یک موسیقی دانشگاهی ما موسیقی هندی است ؟ چرا مقام خراسانی نابود شده -
موسیقی جامی که همه چیز خود را از هرات دارد بدست ایرانیان در یونسکو به عنوان میراث غیر مکتوب ثبت شد انگاه در هرات و کابل موسیقی و ساز هندی را جای موسیقی این میهن اورده اند
البته در بدخشان و بادغیس و تخار و لوگر ما موسیقی محلی زیبایی داریم اما از بس سالیان دراز تنها به دست مردم دوستدار و با زحمت شخصی یاد گرفته شده بسیار ضعیف و ناتوان شده -
کشورهای ترکیه و عراق و ارمنستان و اذربایجان و هر کشوری که ببنی ده ها نمونه رقص هنرمندانه دارند چرا رقص هنری در خراسان نیست
به هررقصی در دنیا نگاه کنید در همه دنیا حتی افریقا رقصشان بنا بر حساب و کتابی است اصلا رقص را حرکت موزون میگویند یعنی باید سنجیده و بر حساب و کتابی باشد من گپی نمیزنم خدا را خود ببنید ایا در جهان کدام قوم کدام کس هست که چنین تکان دادنی را رقص بنامد و انرا رقص ملی هم بگوید ؟ ما
تنها شهری که اندکی ابادانیش ماند هرات است با اینکه میهن ما در دویست و پنجاه سال گذشته بسیار اوضاع بهتری از کشورهای همسایه داشته و به هیچ گونه با امارت بخارا و پاکستان و دیگر امارتهای کوچکو بزرگ قابل قیاس نیست - نادرشاه افشارخزانه هنگفتی را فراهم اورد و از انجا که خواهرو یا هم عمه احمد خان درانی زن نادر بود پس از مرگ نادر با پیوستن بیشینه قزل باشها و درباریان و وزیر به احمدخان درانی او را به عنوان شاه ایران و قندهار را به پایتختی ایران بر گزیدند
و عملا دربار احمد شاه درانی و پسرش تا تاجگذاری اقا محمد قاجار یگانه شاهنشاهان پادشاهی ایران بودند و قندهار و کابل پایتخت و دربار ایران بود-پهنه ای که نادر آن را از ان سوی دهلی تا به خیوه و دربند گشوده بود هیچ دشمن بزرگی بجز عثمانی نداشت که نبرد با انان را آزادخان افغان و کریمخان و قاجارها به گردن گرفته بودند بدین گونه خراسان بزرگ ومکران و سند بیش از پنجاه سال دررامش و ارامش بسیار بود - پس از گذر ان زمان در دهه نخست سده نوزده به سال ۱۸۱۸ با لشکرکشی روسیه به دربند و گرجستان و اران وآذربایجان بخش بزرگی از بهترین استانهای ایران بدست روسیه افتاد مردم دربند و اران و بخشی از مردم تفلیس مسلمان بودند و برای انان بسیار سخت بود که
خانه پدران و نیاکانشان زیر پای و فرمان روسیان باشد مردم ایرا ن و عراق و حتی بسیاری از مسیحیان گرجستان و ارمنستان نیز بسیار اندوهگین بودند وبا بسیج همگانی و خیزش مردم قوقاز بپاخاستند تا روس را از سرزمین نیاکانی بیرون کنند اما پس از جنگهای بسیار اینبار ایران به سختی شکست خورد و سپاه روس تا تبریز به پیش امد و سرزمینهای بسیاری از ایران جدا شد ایران دگر پس از ان روی خوشی ندید زیان جنگ روس ودو شکست سخت دربار تهران و مردم را بسیار تهیدست و بیچاره کرد که این تهی دستی تا زمان شاه پهلوی کشیده شد -شاهان درانی بویژه احمد شاه خویشتن را وارث شرعی نادر و پادشاه همه ایران زمین میدانست و از انجا که درباریان نادر از تبریز و ری و همدان و اصفهان و شیراز و گرگان و مازندران به او پیوسته بودند مردم نیز او را همینگونه می دیدند
اینها را یاداوری کردیم تا روزگار پریشان همسایگان و ارامش خود را بهتر دریابیم مگر آنکه به شوربختی در این دویست و پنجاه سال همسایگان با همه روزگار پریشانی بیشترین ساختمانها و اثار هنری را پدید اورده اند و در میهن ما با همه ارامش و خزانه کلان دربار کدام یک اثار نامدار نساخته اند
برای نمونه اگر نگاه کنیم به امارت بخارا و شاهگ نشینان سند و دکن و گرجستان و دربند و ایران قاجار و پهلوی بسیاری ساختمان هنری نامدار و سبک هنری و شعری می بینیم مثلا در ارمنستان و گرجستان چندین ساختمان بسیار مهم ساخته شده و چندین نقاش بزرگ با ارزشمندترین برگه های نقاشی دارند در بخاراچند قصر بسیار زیبا و چند مسجد بسیار مهم ساخته شده در ایران هنر در صنایع دستی مختلف به اوج هنر اسلامی رسیده - سبک موسیقی پیشین گرد امده و یک سبک موسیقی اصیل و شاهانه پدید اوردند که بسیار فاخر و دانشگاهی و ابرومندانه است وهمه دستگاه ها و گوشه های موسیقی باستان را نت نویسی کردند در ایران به ان اصیل میگویند و ده ها ساز سنتی را نت نویسی و دانشی کردند-
بافتن قالی را به گونه هنرمندانه و دانشمندانه میان شهرهای گوناگون برای هریگان شهر و یا دهستان یا کوچگردان از ابریشمین و پشم و موی پراکندند وهنر را بازرگانی جهانی پیش بردند
و به اموزش مردم کوچی و روستایی و شهری اموختند که چگونه تنها با گل و گیاه ریسمان خود را رنگ کنند تا رنگ قالین و پارچه ای که می بافتند همیشه خوش باشد تا برای کاخ های شاهی و بازرگانان خریداری شود
اگر بخواهیم پیشرفت کنیم و اگر میهن خود را دوست داریم باید ببنیم کاستی ما از کجاست همی بیهوده بر خود ننازیم
نگاه کنیم به همین پاکستان به مصر به بخارا به ایران به عمان ببنیم چند مسجد و چند قلعه و چند کاخ با شکوه دیدنی در این دویست و پنجاه سال در هر شهری ساخته اند
همانگونه که گفتیم روزگار پس از نادر زمان قاجار بدترین سالهای ایران بوده با این همه در تبریز در یزد در شیراز درری در کرمانشاه در تبریز و بسیاری شهرهای دیگر مساجد و قلعه ها وساختمانهایی با زیباترین نما و پایدارترین وبرکشیده ترین دیوارها و بنیادها ساخته شده - که پاره ای از انها نام جهانی دارند مثلا مسجد نصیر الملک در شیراز یا کاخ گلستان مسجد سلطانی کاخ نگارستان دار الفنون باغ فردوس باغ کوشک عمارت عین الدوله سرای روشن خانه اسعد بختیاری عمارت مسعودیه تماشاگه زمان در تهران بازار اراک کاخ عفیف اباد و باغ ارم و نارنجستان قوام در شیراز ارگ سمنان بازار زنجان خانه علی اقا کرمان مسجد سردار ارومیه و صدها ساختمان جهان نامور و چند هزار ساختمان و پل و مسجد بسیار زیبا که شمار هر یک در هر شهری به دهها نمونه می رسد
یگان شهر بسیار نیک ما شهر هرات است
البته ما به مردم خود می نازیم و افتخار میکنیم اما باید بدانیم مردم دانشمند و هنرمند ما که اثار هنرشان تا مصر و اروپا می رفت چه شد که هنر از میان رفت و دانش از میان رفت
شاهان عثمانی که از انکارا به این سو و عراق را از ایران جدا کرده بودند و پیوسته ارزوی گرفتن ایران داشتند بسیار می ترسیدند که خاندان های سنیی ایران به شاهنشاهی ایران برسند و بویژه کسانی چون نادر و احمدشاه درانی . چرا که نیک میدانست امدن یک شاهنشاهی ایرانی سنی همه کردان و عراقیان را به شاهنشاهی کشور باستانی خود می کشاند - آنها هر ساله به ایران لشکر می کشیدند زمانی که با سپاه ایران به سروری اشرف هوتکی روبرو شدند اشرف از انان خواست تا سرزمینهای ایران را رها کنند و برگردند - عثمانیان اینبار گفتند که ما تنها خاندان صفوی را به پادشاهی ایران میشناسیم و به یاری انها امدیم و اشرف گفت تا کنون هر سال به بهانه جنگ با صفویان وتکفیر شیعه به جنگ ما می امدید اکنون صفوی میخواهید سپس اشرف از کردان سپاه عثمانی خواست که از سپاه عثمانی جدا شوند سپاهیان کرد ا ز سپاه عثمانی جدا شده و به سپاه ایران پیوستند خلیفه عثمانی پس از این چند لشکر بزرگ از مصر و آلبانیا و استامبول و شام به سوی ایران فرستاد وبسیاری از شهرهای ایران را گرفتند و مردم را کشتند و جنگ با انان به درازا انجامید تا انکه زمان نادر دو لشکر افغان و قزل باش انان را شکست داده و تار و مار کردند و فرمانده انان را نیز کشتند آنگاه نادر ازاد خان افغان را به جنوب عراق فرستاد و ازادخان نیز توانست بدون جنگ و تنها با سخنگویی انان را به ایران بر گرداند
چون نادر کشته شد نیمی از گنجینه ایران در قندهار بود درباریان و قزلباشان احمدخان ابدالی را که جوانی ۲۴ ساله بود به قندهار اوردند و او را جانشین نادر و شاهنشاه ایران خواندند - این جججانشینی خشم و رشک سران پشتو را در پی داشت و سپاهی گران پیش اوردند تا با احمدشاه بجنگند احمد شاه سپاهی از پشتوها و نزدیکان خویش به جنگ انان فرستاد این سپاه نیز بجای جنگ به دشمنان پیوست و به جنگ احمدشاه امدند این بار قزلباشها به یاری احمدشاه برخاستند و ان سپاه را در هم شکستند و احمدشاه شاهنشاه ایران خوانده شد -
میدانیم که نادر گنجینه بزرگی از دهلی به ایران اورد و بیشینه آنرا در قندهار گذاشت و ان همه بدست احمدشاه درانی افتاد و نیمی از ان گنجینه نیز بدست قاجارها افتاد
احمدشاه درانی توانست بر بیشینه فتوحات نادر دست یابد در همه دورانی که درانیها شاه بودند هیچ کس جز انها شاهنشاه ایران خوانده نشد و قاجار تنها زمانی که فتحعلی شاه قاجار توانست همگنان خود را سرکوب کند خود را شاه خواند و این زمانی بود که درانیها ناتوان شده بودند با اینهمه هنگامی که سازندگی را در انسوی مرز میبینیم و با سازندگی سرزمین خویش می سنجیم میبینیم که در کشور ما همه ویرانی بوده است
نمونه ای از جواهر سازی دوره قاجاری با هم ببنیم این جواهرات که در همه جهان نمونه ندارند - بارها می پرسم از خویش در دویست و اندی سال خاندان درانی و دوست محمد تا ظاهرشاه که این همه انان را بالا می برند چه کردند در جواهرات ایران نمونه ساخته شده یک کره زمین به وزن ۳۴ کیلو طلا و الماس و یاقوت است که کسی نمیتواند انرا ارزش گذارد
پس از مرگ نادر بیشینه گنجینه ایران را به احمد شاه درانی سپردند ان همه گوهر نه تنها نماند بلکه یک نمونه جواهر اینگونه ساخته نشده -
خاندان قاجار که مورد غضب نادر بودند و سالها پس از احمد شاه توانستند بیاییند بنگرید که چه رخت شاهانه ای داشتند چه نگاره های زیبایی از انها شده چه کاخ های زیبات ساختند و چه اندازه هنز و صنایع در عهدشان پیشرفت کرده -
آیا مردم کوشان ما با همه رنج و هنرشان نمیتوانند بهتر این ها بسازند ؟
جوی طالع ز خرواری هنر به
هنر دارم ولی طالع ندارم












































 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آریان پارسی

چندین مخور اندوه دل چاک خراسان

ایران به جهان گر چه دل زنده دلانست از خاک خراسان به تنش جان و روان است - چندین مخور اندوه دل چاک خراسان آیاد شود بار دگر خاک خراسان پروین که...